صبح بر میخیزم از خاک
نمازم را با پروانه های پر سوخته میخوانم
و تعقیباتم را با شمع ایستادگی
به باغ میروم و به گلها سلام میکنم
انها شادمانه جوابم را میدهند
سار و قناری و بلبل و طرقه همه با هم سرود میخوانند
اوازشان جاری است
بعد ظهر میشود و با خورشید نماز میخوانم
ساعتی بعد با ماه و ستاره های بیشمار
چه اشتیاق بزرگی دارم در
پگاه و سحر خدا را ملا قات کنم
کلمات کلیدی: